RÂH

ارمنستان

جغرافیا

فلات ارمنستان را  فلات ایران ، بین النهرین،و اناتولی در بر گرفته است.این سرزمین از شمال به ایبری-گرجستان- و از جنوب به اشور ، ماد و میان رودان  محدود می شد. حدود غرب انهم به سرزمین کاپادوکیه می رسید0

رشته‌ کوه های ارواسیایی قفقاز که   از شمال این فلات می گذرد  از دریای سیاه تا دریای کاسپین ادامه دارد 0 این رشته‌کوه در کشورهای روسیه، اوستیای جنوبی، گرجستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه گسترده شده‌است ودر طول تاریخ  همچون  سدی از عبور قبایل صحرا گرد  بسمت جنوب نقش داشته است – که در اینده به ان می پردازیم.

کوه های قفقاز از دو رشته کوه  قفقاز بزرگ در شمال  و قفقاز کوچک در جنوب تشکیل می شودو حدود 600 کیلومتر طول دارد. این رشته‌کوه به موازات قفقاز بزرگ است و سرزمین کوهستانی ارمنستان را از شمال و شمال‌شرق محدود می‌سازد

مرز میان گرجستان، ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان در امتداد این رشته‌کوه است

در فلات ارمنستان رودخانه های پر ابی جاریست که امروزه برق  کشور را تامین کرده و اضافی ان به کشور های همسایه فروخته می شود . از طرفی ارمنستان  تاریخی  مهد بزرگترین رودها  از جمله فرات ، دجله ، اراکس و کر نیز محسوب می شود.0 سه دریاچه  هم در این فلات وجود دارد: وان ، ارومیه و سوان. در اطراف وان  معادن  زر و سیم و مس و اهن و معدن های عمده نمک و براکس و ارسنیک فراوان است.

از لحاظ استراتیک هم فلات ارمنستان اهمیت فراوان داشته و یکی از منزلگاه های جاده ابریشم می باشد.جاده شاهی که در زمان داریوش ایجاد شد از این ناحیه می گذرد.که بر اساس گفته هرودت  این جاده در ارمنستان 56 فرسخ بود و 15 ایستگاه داشت.

گستردگی  کشور ارمنستان در  طول تاریخ بسیار تغییر نموده است .

… *- ارمنی ها چه زمانی کار با ابریشم را اموختند. درزمان صفویه انها را برای یاددادن این حرفه به شمال ایران کچاندند-و جاده شاهی داریوش هم از این منطقه می گذشت

Darius, avait plus de 15 postes de relaies en Arménie.

La superficie de l’Arménie est très variée aux cours de l’histoire.

حکایت  سوم : دربند ،بخش یکم

از هزاره یکم پیش از میلاد ، یکی از اصلی ترین مشکلات تمدنهای فلات ایران ، اناطولی  و شرق و جنوب اروپا حرکت ادامه دار جمعیتی از سوی ترکستان  بسوی غرب بود 0 قبایلی که خود کوچ نشین و صحرا گرد بودند اکنون  در این نواحی اسکان یافته بودند و تمدن های شهری و ثروتمند ایجاد کرده و حال می بایست در مقابل سیل همسایگان شرقی ،خود را حفظ میکردند.  قبایلی که از سوی اسیا می امدند دو راه برای نفوذ به جنوب داشتند ، یکی در تاجیکستان امروزی و دیگری از طریق در بند که در شرق کوه های قفقاز  پیش از رسیدن به دریای کاسپین،واقع شده است. دربند  امروزه در ناحیه داغستان  از استانهای جنوبی روسیه قرار دارد.

تا زمانیکه دولت های مرکزی  قوی در فلات ایران  وجود داشت  راه نفوذ این اقوام مهاجر به جنوب بسته بود و  هون ها و دیگر اقوام  بالاجبار از شمال دریای سیاه  به شرق واز هزاره بعد به غرب اروپا دست یافتند. اگر حفظ مرزهای شرقی  بر عهده مستقیم هخامنشیان (کورش در جنگی در همین ناحیه کشته شد)، سلوکیان ،اشکانیان و ساسانیان بود.

حفظ در بند به حکومتهای محلی  ارمنستان سپرده شده بود: ارمنستان یکی از ساتراپی های مهم دوره هخامنشی بود وسپهسالار  سپاه پارسها در این منطقه بود .در جنگهای داریوش و  و خشایار شاه با کلنی های یونانی  و اتن  تعداد  قابل توجهی افسران ارشد  ارمنی خدمت می کردندو حتی  در جنگهای اخر خشاریار شاه در قسمت اسیایی  مدیترانه ، فرمانده کل سپاه ایران تیگران ارمنی بود0

حکایت چهارم: »در بند »:  بخش دوم

ارمنستان  بعنوان » سپر شمالی » مورد توافق قدرت های بزرگ انروز  جهان بود.

در زمان نخستین  امپراتوری پارسها ، علیرغم جنگهای هخامنشی ها و یونانی ها  انها بر سر مخارج  کنترل دربند مذاکره می کردند0در دوره اسکندر و جانشینانش این مسله همچنان ادامه داشت و چندین شهر در اسیای مرکزی – از جمله خجند – ، و ارمنستان بنا شد. در دوره اشکانیان ، مذاکره با رقیبانشان رم و بیزانس ادامه داشت 0 جالب است بدانیم   در پی شکست رم در مقابل اشکانیان در  زمان سزار  ، کراسوس کشته شد و رژیمان  » گل، ساکنان  فرانسه امروز   » که در اختیار او بود بطور کامل بدست اشکانیان افتاد که برای حفظ مرز های شرقی در مقابل هجوم قبایل صحرا گرد به اسیای مرکزی فرستاده شد!

حتی سلسله پادشاهی اشکانیان در ارمنستان مدتها پس از سقوط اشکانیان ادامه داشت0در زمان ساسانیان هم  ارمنستان  ،ایالت ولیعهد نشین بود  و وارثان تاج و تخت  دوره ولیعهدی خود را در ارمنستان سپری می کردند.

بیزانس نیز برای حفظ مرز ها شرقی اش با قبایل خزر که درشمال دربند  ساکن شده بودند گفتگوی مستمر داشت وبا  انها برای جلوگیری از ورود هون ها  متحد شده بود  حتی در سال 448 م، هیئتی را برای مذاکره با اتیلا به منطقه فرستادند.

به نوشته تاریخ طبری عبدالمک   پس از تصرف شهر ها و قلعه های اذربایجان در سال 708 م  به « باب الابواب » تاخت ،نبرد های اعراب با خزران بیش از 100 سال بدرازا کشید  اما انان نتوانستند هیچ گاه از این سد بگذرند.

بعد ها زمانی که ترکان سلجوقی فلات ایران را گشودند و  وارد اناتولی شدند  در پی تسخیر کنستانیوپل – استانبول امروزی –، قصد داشتند از « دربند « گذشته  و از شمال دریای سیاه از طریق  خشکی  این شهر را محاصره کنند ،  اما نتوانستند از در بند عبور کنند.

یا د اوری تاریخی

نام وترتیب تاریخی برخی از تمدن هایی که در حکایات به  انها اشاره می شود.

در میانرودان از هزاره چهارم تا هزاره یکم پیش از میلاد : سومر ، اکد، بابل و اشور

سلسله های حاکم بر  فلات ایران پیش حمله اعراب : عیلام ،ماد، هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان و ساسانیان.

تمدن ها و حکومت های مدیترانه شرقی: فینقی ، کرت ، یونان ، هلنیسم ، کارتاژ، رم و بیزانس.

Rappel historiaue :

Le nom et les la chronologie des civilisations  concernants notre voyage :

Mesapothamie  de IV mialenaire jusq au I  avant :j-c. ; Sumer,Akad , Babylone , Assyrie

Les dinasties regnantes sur le plateaux iranien avant larivee des Arabes ;  Med, Hachemenide,Solokide,parte et Sasanide.

Les civilisations de lest de la mediterranee ; phenicie ,crete,grece , rom,carthage ,helenistique et Byzance.

اما جدا از روایت اساطیری ،ریشه نژادی ارمنی ها  مورد گفتگوست  .  سوباری ها قدیمی ترین قومی بودند که در ارمنستان می زیستند…ملت ارمنی از ادغام تدریجی  قوم های ساکن در فلات ارمنستان  به وجود امده  است . اقوام اریایی در قرن 12 -13 پیش از میلاد وارد فلات ارمنستان شدند  و  همراه با  اقوامی  که انها از بالکان به اسیای صغیرامده بودند در شکل گیری اتی مردم منطقه نقش داشتند.زبان جدید این اقوام  در گروه هند و اروپایی  می باشد.

 همسایگان جنوبی  فلات ارمنستان تاثیر زیادی بر فرهنگ و تمدن این ناحیه داشتد :همسایگان اولیه  ارمنی ها « هوری ها » و « هتیت ها » بودند که در هزار دوم پیش از میلاد در جنوب ارمنستان زندگی می کردند و مراودات زیادی با مصر، سومر ،کلده و  عیلام داشتند . در هزاره نخست پیش از م ، ابتدا بابل و اشور و سپس ماد و پارسها همسایه جنوبی ارمنستان بودند.

فشار کارگزران اشوری موجب اتحاد اقوام ارمنی  شد و در سال 860 پیش از میلاد تحت رهبری ارامه حکومت اورارتو به وجود امد. این حکومت به نام دولت وان نامیده می شود… در حدود سال 600 انها از سوی کیمری ها و مادها و  هیاسای اسیای صغیر مورد تاخت و تاز قرار گرفتند  و بالاخره حکومت انها  از میان رفت و در سده  هفت پیش از میلاد  تحت حاکمیت ماد ها  و سپس پارسها درامدند….برای نخستین بار در کتیبه سه زبانه داریوش –پارسی بابلی وایلامی-از سرمین  ارمنیاد نام برده شده است.

000000000000000000000000000

  • بنا بر روایات تورات یافث و سام پسران نوح پیامبر هر یک سر طایفه  اقوام شدند: یافث نیای همه مردم خاور زمین( چینی ، مغولی ،ترکی،خزر ها…..)  و سام نیای اقوامی که در میانرودان و شرق مدیترانه زندگی  میکردند.
  • این تقسیم بندی اساطیری درشاهنامه فردوسی به پسران فریدون  نسبت داده شده : سام  پادشاهی که در غرب  فلات ایران زندگی می کردند. ایرج پادشاه ایران زمین و  تور پادشاه توران زمین  –که با ترک ها  اشتباه فرض شده اند.

Les Hourrites ou Hurrites ou Hari, Khurrites, Hourri, Churri, Hurri, Hurriter, en égyptien ancien hrw, sont un peuple habitant l’Asie Mineure durant l’Antiquité. Ils fondent le royaume du Hourri ou Hari d’où découle plus tard le Mitanni, au début du second millénaire, dans une région jouxtant le Nord de la Mésopotamie.

Les origines des Hourrites sont mal connues. Il semble qu’il s’agisse d’un peuple originaire des régions situées au sud du Caucase, appartenant au même groupe que les Urartéens. Ils apparaissent dans l’histoire dans les sources d’Ebla au xxive siècle av. J.-C., lorsqu’ils migrent vers le sud, dans les montagnes situées au nord de la Mésopotamie, au Kurdistan et dans le Zagros, où ils forment de petits royaumes. Ils constituent de farouches adversaires pour les souverains d’Akkad, et ceux de la troisième dynastie d’Ur.

حکایت ششم: »ا ریایی ها « و اختلاط قومی 0نخستین بخش

Episode 6 ; « les Ariens” et le métissage des populations

Comme nous avons déjà constaté les indo européennes arrivée sur le plateau arménien se mélangeaient avec les peoples de la région.  Ils étaient comme les autres tribus ariens qui sont allés vers l’Inde ou vers l’Europe étaient les tribus nomades. Avant eaux les peoples de ces régions avaient déjà construit des civilisations avancées.  À ce propos, Nehru le future premier ministre de l’Inde écrit pour sa fille : les Ariens étaient des tribus nomades qu a la recherche des pâturages constament  se déplaçaient ,comme les ariens installé a la Grèce  ils étaient  belliqueux et violents. Ils étaient costaux et braves et éradiquaient les peoples qui étaient plus calmes et plus civilisées ; afin de  les intégrer.

همانگونه که گفتیم اقوام  هند و اروپایی پس از ورود به  ارمنستان با ساکنان قبلی ناحیه در امیختند.  انها نیز  همانند دیگر اقوام اریایی که در هند ، فلات ایران ، اناتولی و اروپا مستقر شدند ، اقوامی بیا با نگرد بودند . پیش از ورود  » اریایی ها « ، در این سرزمین ها  تمدن های  شهر نشین  وجود داشت که بسیار پیشرفته بود. جواهرلعل نهرو  در کتابی که برای دخترش  در زندان نوشته است در  همین زمینه می نویسد : »اریایی  ها که قبایل صحرا گردی بودند و در جستجوی علفزار برای حیوانات اهلی خود  دایما جا بجا می شدند و در حرکت بودند ،اریا یی های که یونان رفتند مانند اریایی های که به هند امدند در ان روزگار های سابق بسیار خشن و جنگجو بودند. انها بسیار نیرومند و دلیر بودند  و مردمان ارامتر و متمدن تری را که برابر خودشان می یافتند از میان میبردند یا انها را بخود جذب می کردند و در خود مستحیل می کردند. »

تبلیغات نازی ها  برای نژاد اریایی

در فلات ارمنستان نیز چنین بود .تمدن های میانرودان و شرق مدیترانه اساطیر و علم و فرهنگشان  را در این ناحیه از جهان گسترش داده بودند و ارمنی ها با امیزش با اقوام  دیگر اناتولی  به کاروان تمدن بشری پیوستند.ویژگی های این امیزش قومی  از هند تا اروپای مرکزی بسیار متفاوت است ، اما انچه جهانشمول است  اختلاط و امیزش  قومی است .هر یک از این اقوام تاثیر ویژه ای بر فرهنگ محل سکونت خود داشتند . تمدن های شهر نشین که صاحب  فرهنگ نوشتاری بودند، بدلیل مکتوب کردن دستاوردهای  اجتماعیشان تاثیر گذاری بیشتری داشتند . خط  ارامنه انها وام گرفته از خط « ارامی » است -مانند اکثریت خط های دنیا. اما زبان ارمنی به خانواه زبانهای هند و اروپایی تعلق دارد  .

C’est ainsi sur le plateau d’Arménie ; les civilisations mésopotamiennes et celles de la méditerranée avaient développé leur culture et leur savoir-faire dans la région et nouveaux arrivant ont rejoint au caravane de humanités sur ce chemin. La combinaison de ces civilisations de l’Inde jusque l’Europe a chacune ses propres particularités ; mais ceux qui est universel, c’est la réalité de ces mélanges civilisationnelle.  Bien sur l’apport des civilisations des villes qui possédés déjà écriture afin de transcrire les acquis de la vie pour les prochains, étaient plus efficaces. L’écriture de l’Arménie   qpris de l’alphabet des araméenne ; comme   tous les autres écritures de l’Europe et de l’Asie qui ont leur origine dans l’écriture araméenne.

حکایت هفتم: « اریایی » ، « سامی »

حال که از اقوام گفتگو بمیان امد جا دارد که ازیک گروه دیگر اقوام کهن  که در این ناحیه سکونت داشند هم یاد کنیم.یک دانشمند المانی در قرن هجدم  ساکنان اولیه میانرودان و شرق مدیترانه را سامی  » سمیت » نامگذاری کرد ، او این واژه را از تورات به عاریت گرفته بود که  شامل اهالی سومر، بابل ، فینقی ، کارتاژی و کنعانی و بسیاری دیگر می شد.از انزمان ابتدا عده ای در اروپا و سپس در دیگر مناطق-از جمله ایران ، این دو گروه قومی همسایه را در رقابت و حتی دشمنی تاریخی  یکدیگر قرار داده اند. عده ای از اروپائیان که خود را » اریایی  های سفید » قلمداد میکردند ، تعلق قومی خود را عامل هویتی وبرتری های تمدن اروپا محور بحساب اوردند.در حالیکه بخش مهمی از اساطیر و فرهنگ اروپا از  میانرودان و مصر اقتباس شده است ، هم خط را از « ارامی » ها وام گرفته اند و هم  یهودیت ومسحیت در فرهنگ این به اصطلاح  « سامی ها » ریشه داشت و انها بعاریت گرفته بودند. البته خود محور بینی، غرور و ضدیت با همسایه به جوامع اروپایی محدود نمی شود بلکه این بینش در میان  ارمنی و ایرانی همانقدر  ریشه دار است  که در نزد قوم یهود و عرب که خود را برگزیده خدا می دانند0

بیک کلام صحبت از نژاد و یا « تمدن اریایی و یا سامی  » مطابق با واقعیات تاریخ تمدن نیست : تاریخ اسیا و اروپا  تا همین هزاره پیش داستان فشار اقوام بیابانگرد به تمدن های شهری است که چرخه  تسخیر ، امیزش و همزیستی را طی می کرد ، ونه جنگهای نژادی.

جنگهایی که در فلات ایران، ارمنستان و یا اناتولی در می گرفت بیشترجنبه درون قومی داشت تا بیرونی: کورش بدست اقوام بیابانگرد هند و اروپایی کشته شد ،تعلق  پارسها ، یونانی ها و رمی ها به خانواده بزرگ هند و اروپایی مانع از جنگ و ستیز  هزار ساله انها نشد.

کلام اخر اینکه هر چند  ریشه قومی ، اساطیری ، زبان ، دین  و فرهنگ  عوامل انسجام ی اجتماعی است اما انچه بیش از هر  چیز اهمیت دارد بگفته « ارنت » همانا میثاق اجتماعی یا  کنوانسیون می باشد که ترکیب مناسب و بروز شده همزیستی یک اجتماع را تامین می نماید.

حکایت هشتم:ارمنستان پیش از مسیحی شدن

اورارتو-نام دریاچه ارومیه از از این ریشه اخذ شده- اخرین حکومت ارمنی پیش از ورود قبایل صحرا گرد هندو اروپایی بود.در دوره هخامنشیان ، ارمنستان سومین ساتراپی امپراتوری بود و در جنگها ی علیه  یونان متحد پارس ها .حتی در هنگام حمله اسکندر گفته می شود که ارمنستان  چهل هزار پیاده و هفت هزار سواره به کمک داریوش سوم فرستادند.

اما حمله اسکندر دو نتیجه بسیار مهم برای  ارمنستان داشت: نخست اینکه گرایش به استقلال را در ارمنستان تقویت نمود و دوم اینکه این کشور را در تماس مستقیم با تمدن هلنی و سریانی قرار داد.

با ورود رمی ها به اسیای و  شکست جانشینان اسکندر،   در پیمان صلح اپامه – 190 م.-  سنای رم  به  ارتاسش پادشاه ارمنستان اختیارات زیادی واگذار کرد و تحت حکومت او ارمنستان از رود فرات تا دریای خزر  و از شما ل تا کوه های قفقاز گسترش یافت. از سوی دیگر با بقدرت رسیدن اشکانیان، مهرداد دوم در صدد گسترش مرز های غربی بر امد و با  استفاده از نفوذ خود تیگران ، شاهزاده ارمنی در تبعید در پارت را  برای جلوس بر تخت شاهی به ارمنستان فرستاد . تیگران مرز های غربی ارمنستان را تا نزدیکی دریای مدیترانه پیش برد و همسایه امپراتوری رم شد

. اما سردار رمی پمپئه –پمپی- در سال 66 م. ارمنستان را تسخیر کرد  و از ان زمان ارمنستان نقش حایل –تامپون –  را میان پارت و رم داشت. اما  در جنگ میان این دو امپراتوری  در سال 53  پیش از م. که درناحیه  حران روی داد ،  پادشاه ارمنستان متحد رم بود .  از بخت بد او سپاه رم بسرکردگی  کراسوس  از اریو برزن سردار پارتی شکست خورد  ونشان سنای رسم  به پارت منتقل شد.

در سال اول میلاد حکومت ارتاشسی ها در ارمنستان  از میان رفت و با توافق  دو امپراتوری فرمانروای ارمنستان توسط پارت ها انتخاب می شد  اما تاج شاهی را در رم از امپراتور دریافت می کرد.نرون  نخستین امپراتور رم بود که این تشریفات را بعمل اورد.اما این توافق هم باعث پایان درگیری میا ن دو امپراتوری رقیب نشد و با از میان رفتن اشکانیان ، ساسانیان وارث این درگیری ممتد و جانکاه  با همسایه غربی اش شد.

برداشت ازاد  از کتاب  » ارمنستان در روزگار ساسانیان »   پرویز  حسین طلایی

حکایت نهم   : ارمنستان نخستین کشور مسیحی

حکایت نهم   : ارمنستان نخستین کشور مسیحی

از میان دوازده حواری عیسی مسیح، تادئوس قدیس و بارتلمیوس قدیس برای تبلیغات دینی-انجیلی رهسپار ارمنستان و غرب ایران  شدند. مزار اولی در قره کلیسا – در ایران – و مزار سنت بارتلمی در  ترکیه  اما نزدیک شهر سلماس است.

تصویر  » پوست کندن  » بارتلمی   توسط میکل انژ  بر شاپل سیکستین رم  ترسیم شده است0

ساسانیان که خود را وارث هخامنشیان می دانستند از همان ابتدا  در پی دستیابی به مرزهای کهن بر امدند و سیاستی تهاجمی در برابر امپراتوری  رم اتخاذ نمودند.تبلور این سیاست در ارمنستان افزایش فشار به این ناحیه تامپون بود . بویژه اینکه  ارمنستان پایگاه  حاکمان فراری  پارت بود.  از سال 228 م حملات ساسانیان اغاز شد و  در مقابل خسرو پادشاه ارمنستان  دروازه چور – همان گذر گاه معروف در بند  – را گشود  و راه را برای حمله هون ها به ساسانیان اماده کرد.  اگر چه در ابتدا ارمنستان متحد رم بود  اما  در دوره شاپور اول  242-272 م. ارمنستان دوباره تسخیر شد و شرح ماجرا در کتیبه های متعدد ان دوره وجود دارد. ساسانیان  در سده سوم  میلادی چندین بار در پی  زرتشتی کردن ارمنستان برامدند و اتشگاه های متعدد در ان جا بنا ساختند ، کلیسا ها را به اتش کشیدند….  برای تقویت پایگاه خود ، ارمنستان را  بعنوان ایالت ولیعهدنشین قرار دادند. اما این تلاش ها موجب  مقاومت مردم محلی شد و انها که از دوره جانشینان اسکندر در مدار فرهنگی (هلنیسم – سریانی -قرار گرفته بودند با انتخاب مسیحیت  بعنوان دین رسمی   قدمی دیگر در جهت استقلال برداشتند. این رویداد در سال 301 م در زمان پادشاهی تیرداد سوم به وقوع پیوست و حدودا 10 سال پس از این تاریخ  به موجب فرمان میلان کنستانتین مسحیت را بعنوان دین رسمی امپراتوری رم  شناخت. تا پیش از این تصمیم ،مسیحیان برای فرار از  ازار حکومت رم به ایران پناه می اوردند. اما با این وقایع حکومت ساسانیان بود که به مسیحیان بچشم چرخ پنجم  امپراتوری رم می نگریست. البته بزودی مسیحیان نیز پیروان مانی- از جمله سن اگوستن- را که نفوذ فراوانی در حاشیه جنوبی و شمالی دریای مدیترانه داشتند مورد اذیت و ازار قرار دادند .  از این پس قدرت سیاسی  در دو امپراتوری از اعتقادات دینی حربه ای برای مقابله با  » دشمن  »   بدست اورد.

شاپور اول  نقش برجسته ای در تئوریزه کردن  استفاده ابزاری از دین  در حکومت دارد  ، اگر فرصتی بود به ان خواهیم پرداخت.

حکایت دهم ، خط و زبان بعنوان عامل هویت و استفلال فرهنگی

ارمنستان در طول تاریخ خود در عصر باستان تا حدودی توانسته بود مستقل به حیات سیاسیش ادامه دهد . اما بدنبال دو دستگی در هیئت حاکمه در سده اول میلاد  ارمنستان بدو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و در نتیجه هویت فرهنگی ارمنی مورد تهاجم شدید فرهنگ های ایرانی و هلنی –رمی قرار گرفت . پس از رواج مسیحیت در ارمنستان ، مراسم نماز  بسته به موقعیت محل یا به یونانی و یا به سریانی اجرا می شد و کشیشان انرا شفاها به ارمنی ترجمه می کردند . برای رفع این مشکل  فردی به نام ماشتوس  الفبای ارمنی را  ابداع نمود.  زبان و خط  مشترک این امکان را  به ساکنان ارمنستان دادتا عناصر زندگی و تمدن خود را در قالب اثار مختلف هنری ، سنن ، ایین ها و باور ها اخلاقی و دینی به نسل های بعدی منتقل نمایند. بدین ترتیب انجیل از زبان ارامی و یونانی به ارمنی برگردانده شد و تاریخ ارمنستان نیز بهمین زبان نگاشته شد . تا قبل ز اختراع خط ارمنی تمام فرامین دولتی  به زبانهای بیگانه نوشته میشد. زبان، خط و دین مسیحیت  عواملی برای حفظ انسجام فرهنگی ارمنستان تقسیم شده بین شرق و غرب بود . جنگهای ایران و رم اغلب برسر  ارمنستان بود. هر چه مسیحیت در ارمنستان بیشتر ریشه می گرفت خشم ساسانیان و اختلافشان با دولت رم بیشتر می شد. فرماندار ایرانی در زمان  یزد گرد دوم  صحبت کردن و ترجمه از زبان یونانی را ممنوع اعلام کرد. این سیاست به اقدامات شدیدتر و عملی تر یعنی تحمیل کیش زرتشتی به ارمنیان انجامید.مغان زرتشتی نقش اصلی را در تحریک شاه به جنگ داشتند.   در این دوره  ساسانیان اشراف ارمنی را برکنار و بجای انها پارس ها بکار گماردند ، حتی مقام  قاضی القضات را از اسقف اعظم گرفته و به یک موبد موبدان سپردند. این کشمکش ها بجنگی خونین در  دوم ژوئن 451 انجامی که طی ان سپاه ساسانی ، تعداد زیادی ارمنی به رهبری  شاهزاده  واردان مامیکونیان را قتل عام نمود و  از ان تاریخ، این روز  به نام » پنجشنبه امرزیده  » نامیده می شود. تلاش های ساسانیان برای زرتشتی کردن ارمنستان در دوره   خسرو انوشیروان  همچنان ادامه یافت. این درگیری های ممتد و فشار قبایل صحرا گرد در شرق  هون ها  از گذرگاه دربند دولت ساسانی را چنان تضعیف نمود که تاب حملات  جدیدی از سوی اعراب را نداشت.

  نمونه خط ارمنی

حمله اعراب

تضعیف ساسانیان ، زمینه را برای امپراتوری بیزانس باز گذاشت تا انها نیز بسهم خود سعی نمایند  کلیسای ارامنه  را بزیر چتر کلیسای قسطنطنیه – استانبول- در اورند.این امر با مقاومت  روحانیون، نجبای و رهبران محلی ارمنی  روبروشد.

اعراب از تشنج میان بیزانس و ارمنستان استفاده کردند و در سال 638 میلادی  به این منطقه حمله نمودند در جنگی که در اطراف دریاچه وان در گرفت  مقاومت مهمی  از سوی ارامنه  انجام نشد و  بخش هایی از ارمنستان به تصرف اعراب در امد.

در دوره خلیفه دوم ،سپاه اعراب  به جنوب تفلیس رسید  سپاه به سه بخش تقسیم شد :  سردار کل سپاه حبیب ابن مسلمه  با بخشی از سپاه بسوی تفلیس رفت ، عبدالرحمان بسوی قفقاز شمالی و حودیفیه بسمت جنوب شرقی قفقاز. نتیجه اینکه 12000 نفر از سکنه  به قتل رسیدند  و 35000نفر به بردگی برده شدند. « اما رواج اسلام در منطقه به کندی صورت می گرفت  و برای رفع این معضل 24 هزار خانوار از اعراب مسلمان موصل ، دمشق،حمص،حلب و دیگر نقاط شام و جزیره در منطقه دربند مستقر شدند و به این ترتیب پیشرفت اسلام در منطقه میسر شد. » ص460 جلد 23 دائره المعارف بزرگ اسلامی.

عامل جدیدی نیز در این جنگ ها در مقابل اعراب قد علم کرد که قوم خزر* نام داشت .

*نه تنها نام دریاچه  خزر   بلکه نام شهر قزوین هم وام گرفته از  زبان انهاست..

اسلام در ارمنستان یکی از کهن‌ترین ادیان این کشور به‌شمار می‌رود که پیشنهٔ ورود دین اسلام به ارمنستان به زمانی مربوط می‌شود که جزئی از خاک ایران پهناور دوران ساسانیان بود که پس از حمله اعراب به ایران، منطقه ارمنستان نیز از گزند تهاجم اعراب بی‌بهره نماند.[۱] در قرن یازدهم و دوازدهم با حملات حکومت سلجوقیان و لشکرکشی مسلمانان ترک،کرد،عرب به ارمنستان . مسلمان کردن اجباری گروهی از یونانی‌ها و ارامنه سبب گسترش دین اسلام در این کشور شد.[۲]

مسجد کبود ایروان که در اواخر دههٔ ۷۰ شمسی توسط سازمان تبلیغات اسلامی ایران مرمت گردید

پس از کشورگشایی ارمنستان در سال ۱۹۹۱ و به دلیل مشکلات ارضی با جمهوری آذربایجان مسلمانان ترک مجبور به مهاجرت به آذربایجان و سایر کشورهای منطقه شد ولی کردهای ارمنستان با تصویب قوانین دولتی و پذیرش آنان به عنوان گروه قومیتی در مجلس ارمنستان در این کشور باقی‌ماندند.اما امروزه اکثریت مسلمانان مهاجر به ارمنستان را ایرانیانی تشکیل می‌دهند که به سبب تجارت و تحصیل در این کشور به صورت موقت و دائم ساکن می‌باشند. بزرگترین گروه مسلمانان ارمنستان را ایزدیان که گروهی مذهبی از شاخه کردی می‌باشد تشکیل می‌دهند و جمعیت آنان را مرکز تحقیقاتی پیو در حدود ۴۰ هزار نفر تخمین زده است.[۳] در سال ۲۰۰۹ مرکز تحقیقات پیو تخمین گروه مسلمانان مهاجر را کمتر از ۰.۱٪ از جمعیت ارمنستان یا در حدود ۱،۰۰۰ نفر اعلام کرده‌است.[۴]

ترجمهٔ قرآن به زبان ارمنی

با کمک سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایروان قرآن به زبان ارمنی شرقی ترجمه شد که در سال ۲۰۰۷ با انتشار ۱،۰۰۰ نسخه در اختیار ارمنی‌زبانان قرار گرفت،گفتنی است هیئت‌امناء مسجد کبود ایروان توسط ایرانیان اداره می‌شود و به علاقه‌مندان علاوه بر اسلام‌شناسی، به صورت رایگان زبان فارسی نیز آموزش داده می‌شود.[۵]

تسلیم قلعه ایروان در ۱ اکتبر ۱۸۲۷. این نقاشی در ارتفاعات ایروان قدیمی گرفته شده است

به‌دنبال تسخیر ایروان توسط نیروهای روسی، از این مسجد به‌عنوان زرادخانه استفاده می‌شد و پس از آن، به سربازخانهٔ روس‌ها بدل شد. با تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی این مسجد همراه با دیگر سازه‌های مذهبی از جمله کلیساها و صومعه‌های ارامنه متروک شد و امروزه تنها دیواری ویران از این مسجد بر جای مانده است.

مقدمه

جمهوری ارمنستان با 29800 کیلومتر مربع مساحت، در قسمت جنوب غربی منطقه  قفقاز و با کمی فاصله از سواحل جنوب شرقی دریای سیاه واقع شده و همچون کمربندی بین مرزهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و جمهوری آذربایجان و گرجستان از سوی دیگر گسترده شده است.

این کشور از نظر وسعت کوچکترین جمهوری اتحاد جماهیر شوروی محسوب می شد كه از جنوب با جمهوری اسلامی ایران و از جنوب غربی با جمهوری خود مختار نخجوان، غرب با ترکیه و از شمال با گرجستان و شرق با جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد. ارمنستان کشوری کوهستانی است که در شمال فلات ایران، در غرب فلات ارمنستان و جنوب سلسله جبال قفقاز واقع شده است. این کشور در کمربند زلزله قرار دارد. از زلزله های بزرگ آن که در سال 1988 رخ داد شهر اسپیتاک با جمعیتی حدود 25000 نفر به کلی ویران شد. ارتفاع میانگین  ارمنستان از سطح دریا 5900 پا (1800) متر است و تنها کمتر از 10% سرزمین ارمنستان ارتفاع کمتر 3300 پا ارتفاع دارند.

ارمنستان از دوره پيش از امپراتوري رومي با مشخصه منطقه فلات کوهستاني اش شناخته مي شده ، ارمنستان کنوني يعني جمهوري ارمنستان جمهوري کوهستاني کوچکي است که استقلال خود را پس از هفت دهه حاکميت شوروي بر آن در سال 1991 به دست آورد. اين جمهوري تنها ده درصد از محدوده تاريخي فلات ارمنستان را تشکيل مي دهد. مساحت اين کشور که درياچه سِوان  را نيز در خود جاي داده است در حدود 30000 کيلومتر است. کشورهايي که ارمنستان با آنها هم مرز است شامل آذربايجان، نخجوان آذربايجان، جمهوري گرجستان، ايران و ترکيه مي شود. آب و هواي آن، قاره اي کوهستاني است که در تابستان ها بسيار گرم و در زمستان ها سرد است. ارمنستان با وجود مساحت کوچکي که دارد يکي از پرتراکم ترين کشورهاي شوروي پيشين از نظر جمعيتي بوده است. نيمي از ساکنان اين کشور در جلگه آرارات که ده درصد از مساحت آن را تشکيل داده است و پايتخت ارمنستان به نام ايروان  نيز در اين ناحيه واقع شده است، زندگي مي کنند. ايروان يک سوم از جمعيت ارمنستان را در خود جاي داده است.

جمهوري ارمنستان كوهستاني ترين كشور ماوراء قفقاز بوده و بوسيله رشته كوههاي زنگازور ، واردنيس و آژدان كه بين 2400 تا 3400 متر ارتفاع دارد از جنوب شرقي تا شمال غربي اين كشور امتداد يافته است . هر قدر بسمت جنوب غربي كشور پيش برويم از ارتفاع كوهها كاسته شده و نهايتآ به دشت آرارات ختم مي شود كه منتها اليه آن كوههاي آرارات ( سيس و ماسيس ) به ارتفاع 4030 و 5163 متر مي باشد .

با توجه به كوهستاني بودن كشور نيمي از مناطق توسط سرزمينهاي با ارتفاع 1100 تا 2200 متر پوشيده شده اند كه در شمال غرب ايروان قرار دارد كوه اراگاتسون مرتفع ترين نقطه ارمنستان داراي 4090 متر ارتفاع  مي باشد .

از ديگر كوههاي معروف آن می توان به كوههاي بازوم ، شاخداگ ، هاديز ، آرگوني و پامباك اشاره نمود .

روابط قومي و نژادي:بررسی وضعیت مسلمانان ارمنستان

 در جمهوري ارمنستان، آشفتگي های قومي که از شاخصه هاي جمهوري هاي استقلال يافته از شوروي مي باشد، وجود ندارد. قانون تضمين کننده حقوق اقليتها است.

کاوش های باستان شناسی در ارمنستان حاکی از آن است که از 3000 سال پيش از میلاد مسیح،  اقوام مختلفی در مناطق مرکزی و غربی ارمنستان سکونت داشتند. اين اقوام شاخه ای جداگانه از نژاد سفید يا اصطلاحاً نژاد قفقازي به شمار می رفتند که از دوران بسیار قدیم در قفقاز، آسیای صغیر و شمال مدیترانه می زیستند.[1]

پس از ظهور اسلام، این کشور به تصرف نیروهای عرب در آمد و حدود دو قرن تحت استیلای خلفای اسلامی بود. از آن پس ارمنيان طولانی ترین سابقه استقلال خود را تجربه کردند. تا این که به هجوم ترکان سلجوقی استقلال خویش را از دست دادند. در این دوران قشر عظیمی از ارمنيان که حاضر نبودند تن به سلطه سلجوقیان نهند با مهاجرتی عظیم به سمت سیلیسیه رفته و در انجا حکومت تحت عنوان ارمنستان جدید پایه گذاری کردند و استقلال خود را به مدت سه قرن حفظ کردند.با قدرت گرفتن امپراتوری عثمانی در آسیای صغیر از یک سو و حاکم شدن صفویه بر فلات ایران از سوی دیگر و تقسیم ارمنستان به دو قسمت در سال 1639ميلادي فصل جدیدی در تاریخ ارمنيان آغاز می شود که تاثیرات بسیاری در روند جمعیت ارمنيان داشته است.

عمده ترین تحول جمعیتی که برای ارمنيان ساکن در ارمنستان در این دوران قابل ذکر است كوچ گروه عظیمی از ارمنيان ساکن در این منطقه به سرزمین های مرکزی فلات ایران بوده است. این كوچ گسترده که به دلیل جنگهای ایران و عثمانی و ترغیب شاه عباس صفوی صورت گرفت، باعث گردید که تعداد قابل توجهی از ارمنيان در مناطق غربی و مرکزی ايران سکونت گزینند. این افراد که ارمنيان امروز ايران نوادگان آنها به شمار می آیند و از مشاغل اصلی آنان در دوران صفویه تجارت کالا و ادویه بین ایران و هند و سایر کشور های آسیایی بود، پایگاه هایی را برای خود در این مناطق بوجود آوردند و بر اساس شواهد ارمنی تبار های ساکن هند، سنگاپور، چین و سایر کشور های شرق و جنوب شرق آسیا عمدتاً از نوادگان آنها می باشند.[2]

وقوع جنگ های روس و ایران و روس و عثمانی به دلیل قرار گرفتن ارمنستان در خط مقدم نبرد، برای این مردم ویرانی ها و کشتار های وسيع و تاثیرات قابل توجهی بر ساختار جمعیتی آنها داشته است.ارمنيان ساکن در آسیای صغیر تحت حاکمیت سلاطین عثمانی دوران فاجعه آمیزی را آغاز کردند و طی قرن های 17و 18 ميلادي آن ها تلاش هایی را برای رهایی از یوغ امپراتوری عثمانی انجام دادند. رفتار سرکوب گرانه عثمانی باعث بروز قیام های مردمی ارمنيان علیه امپراتوری عثمانی در سال های پایانی قرن 19 و دهه اول قرن بیست گردید. با آغاز جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به جنگ در کنار آلمان و اتریش در اکتبر سال 1914 ميلادي، ارمنيان در وضع بسیار اسفباری قرار گرفتند. با هدف خاتمه دادن به مسایل ارمنيان و به بهانه تخلیه مناطق جنگی از افراد غیر نظامی، كوچ دسته جمعی ارمنيان توسط حكومت عثماني آغاز شد و به این ترتیب تعداد ارمنيان ساکن در عثمانی به شدت کاهش یافت و اکثریت ارمنيانی که امروزه در سوریه، لبنان، فرانسه، امریکای شمالی و سایر ممالک غربی زندگی می کنند، فرزندان این کوچ اجباری ارمنيان هستند.

 ارمنيان هندواروپائي و به عقيده بعضي آريائي ايراني هستند. ابتدا از راه بوسفور تراکيه (بوغاز استانبول ) از اروپا به آسياي صغير وارد شده اند. اين قوم در فريگيه (فريژي ) متمرکز شد و با فريگيان که با هم بدان سرزمين آمده بودند مدتي در آسياي صغير زيستند، بعد با هيت ها آميزش و اختلاط يافتند و بعض آثار هيتي در ميان آنان باقي است ، از جمله تصور مي کنند که « هايگ » يعني اسمي که ارامنه خود را بدان مينامند از آثار هيتي است. در اوايل مائه ششم ق. م . ارامنه از کاپادوکيه بطرف مملکت آرارات ، يا چنانکه در کتيبه هاي آسوري ذکر شده، به اوراردو رفتند و دولت وان يا آرارات را منقرض ساخته بر مردمان بومي، يعني آلاروديان استيلا يافته دراين مملکت برقرارشدند. ارمنيان خود را هايگ، مفرد آن: هايي، و مملکت خويش را هايسدان يعني مکان و ناحيت هايگ ها نامند. کلمه ارمن از کلمه عبري  اَرَم آمده است . ارمنستان اوليه در کتيبه هاي ميخي موسوم به اورارتو (ارارات ) است. اين ناحيت اغلب در معرض تسلط سلاطين نينوا قرار مي گرفت و آنگاه که مادها و بابليان نينوا را خراب کردند (606 ق. م .)، هووخشتر (کياکزارسس ) بسهولت ارمنستان را که موقتاً مستقل شده بود، تسخير کرد. بدين معني که در لشکرکشي شهريار مزبور بجنگ ليديه (لوديا) يا پس از صلح او با آليات پادشاه ليديه، ارمنستان جزء دولت ماد گرديد. رجوع به ايران باستان صص 197 – 199 شود. [3] پس از سلسله ماد نوبت به پادشاهان هخامنشي (پارس)رسيد. [4]در زمان کوروش بزرگ ارمنستان جزء دولت هخامنشي شد. داريوش اول در کتيبه هاي بيستون، تخت جمشيد و نقش رستم ارمنستان را ارمينا ناميده و آنرا يکي از ممالک جزء دولت خود شمرده، در بدو سلطنت داريوش اول ، ارمنستان يکي از ممالکي بود که شوريد و بعد از جنگ هاي بسيار تابع شد.[5]

دین و دینداری در ارمنستان:

مسيحيت از سال 301 به اين سو دين رسمي ارمنستان بوده، در دوره حاکميت شوروي چيزي به نام آزادي مذهب وجود نداشت. در اين دوره بر نبود موجوديتي به نام خدا تاکيد ورزيده مي شد. با اين حال ارمني ها در مواقع دشوار زندگي و برگزاري مراسم ترحيم همچنان به کليسا مي رفتند. اکثريت ارمني ها از نظر ديني به کليساي آپوستليک ارمني وابسته هستند. آنها همچنين از مذهب هاي در اقليتي همچون کاتوليک، انجيلي و پروتستان نيز پيروي ممسیحیت از سال ۳۰۱ به این سو دین رسمی ارمنستان بوده، در دوره حاکمیت شوروی چیزی به نام آزادی مذهب وجود نداشت. در این دوره بر نبود موجودیتی به نام خدا تاکید ورزیده می‌شد. با این حال ارمنی‌ها در مواقع دشوار زندگی و برگزاری مراسم ترحیم همچنان به کلیسا می‌رفتند. اکثریت ارمنی‌ها از نظر دینی به کلیسای آپوستلیک ارمنی وابسته هستند. آنها همچنین از مذهب‌های در اقلیتی همچون کاتولیک، انجیلی و پروتستان نیز پیروی می‌نمایند.

مسیحی گریگوری۷۲/۹%.

کاتولیک ۴%بررسی وضعیت مسلمانان ارمنستان.

مسلمان ۲/۴%.

بقیه ۲۰/۷%.ي نمايند.

ـعاملان مذهبی:

کليساي پوستوليک ارمني داراي دو خليفه گري به شرح زير است: يکي خليفه گري همه ارمني ها واقع در اِچمياجين در ارمنستان و ديگري خليفه گري سيليسيا در آنتلياس لبنان. هر يک از اين حوزه هاي اسقفي جداگانه سازماندهي مي شوند. هر يک از اين حوزه ها داراي نظام آموزشي و سلسله مراتب کشيشي مخصوص به خود است. در ميان ارمني ها از هر دو گروه کشيشيان متاهل و تجردگرا وجود دارند. نظام کليسايي ارمني همچنين داراي دو پاتري آرکيت است که يکي در استانبول و ديگري در اورشليم واقع شده است. زنان صلاحيت لازم را براي کشيش شدن ندارند و تنها داراي يک مرتبه مذهبي به نام خواهران کاليفيان هستند.

مرگ و زندگي پس از آن:

بيشتر ارمني ها به ديدگاه مسيحيت درباره مرگ و زندگي پس از مرگ اعتقاد دارند. کليساي « آپوستوليک » برخلاف برخي از نهادهاي مسيحيت، بر مساله گناه و بازخريداري گناه توجه و تاکيدي ندارد. به همين ترتيب مفهوم عالم برزخ نيز در ميان باورهاي اين کليسا جايي ندارد. ارمني ها به مراسم يادبود فرد درگذشته اهميت بسياري مي دهند. مراسم يادبود فرد درگذشته پس از هر مراسم عشاي رباني که به زبان ارمني باداراک گفته مي شود، برگزار مي شود. مراسم شب هفت، چله و سالگرد نيز به عنوان آدابي پسنديده براي احترام و يادبود مرده برگزار مي شوند. ارمني ها گورستان ها را به خوبي نگهداري مي کنند. رابطه نزديک و صميمي ميان فرد زنده و درگذشته را مي توان در ديداري مکرر از مزار عزيزان درگذشته به خوبي مشاهده نمود. ارمني ها براي مردگان غذا و کونياک به مزارشان مي برند. همچنين سالروز تولد درگذشته را نيز گرامي مي دارند.

اديان و اقوام در ارمنستان

94  درصد از مردم ارمنستان مسيحي ارمني بوده كه پيرو كليساي اچميادزين مي باشند . مذهب ارامنه در ميان مسيحيان نزديكترين شاخه به مذهب ارتدكس بوده و شباهت هایي نيز ميان كليساي « اچميادزين » و كليساي « ارتدكس » وجود دارد، اما به طور كل مسيحيان ارامني خود را پيرو مذهب « گريگوريانس » ( گريگورلوساوريچ اولين رهبر مذهبي ارامنه كه ايراني الاصل نيز بوده است ) دانسته و از نظر مسائل مذهبي مستقل عمل مي نمايند .[6]

ارمنستان بعنوان اولين كشوري است كه مسيحيت را در اواخر قرن سوم ميلادي بعنوان مذهب رسمي كشور برگزيده و طي تاريخ پر فراز و نشيب خود، كليساي ارمني تاثير زيادي در حفظ هويت ملي ارامنه داشته و گاه نيز نقش رهبري سياسي و اجتماعي را برعهده داشته است . بدليل تاثير فرهنگ ماركسيستي حاكم  در زمان شوروي ، مردم زياد با مفاهيم ديني اشنا نيستند ليكن پس از استقلال مقامات كليساي ارمني تلاش نموده مردم را با مفاهيم ديني آشنا نمايد.گرچه رهبران ديني مورد احترام مقامات سياسي مي باشند، اما در صحنه سياست كشور مقامات كليسا از حوزه قدرت خارج و تاثير گذار نمي باشند. در ارمنستان همچنين جوامع كوچكي از پيروان مذهب مسيحي ارتدكس، اسلام ،يهودي و زرتشتي نيز وجود دارد .[7]

بالاترين اقليت مذهبي در ارمنستان يزیدی ها مي باشند كه مذهبي آميخته از اسلام و مسيحيت مي باشد، يزیدي ها را كردهاي ارمنستان كه حدود 60000 نفر مي باشند تشكيل مي دهند. ارمنستان فقط از شمال با گرجستان با يك كشور غير مسلمان همسايه است، بهمين دليل ارمنستان مرز بين دنياي اسلام و مسيحيت تعريف شده است .[8]

امروز درحدود دو درصد از جمعیت 3 میلیون و 500هزار نفری ارمنستان را مسلمانان تشکیل می دهند که بیشتر در شهر ایروان و مناطق کردنشین و آذری نشین این کشور زندگی می کنند.

در سال 1828 تعداد 7 كليساي قديمي ارمني در ايروان بوده، زماني كه جمعيت ارمنستان حدود 4000 هزار نفر بود، 2 كليسا در زمان شوروي بازسازي شد و 4 عدد از بين رفته، كليساي قديمي « گريگور لوسادويچ » كه در شرق كليساي كاتوليك كه در غرب خيابان آبويان درست و در بالاي بلور سايات نوا واقع شده،  يكي از قديمي ترين كليساهاي ايروان مي باشد، اين ساختمان در سال 1693 بازسازي شده است .

قلعه و معبد گارني

ناحيه گارني داراي تاريخ هزارساله است. بارها معبد گارني در ميان شعله هاي آتش سوخته و ويران شده است و مجددا تعمير و مرتمت شده. معبد گارني در سال 95 قبل از ميلاد كه در ان بت «خداي مهر» نگهداري مي شده، بازسازي گردیده، مجموعه بنا به صورت مثلث از دوطرف به دره هاي عميق واز طرف ديگر به برج وبارويي به طول 31 متر وعرض 2متر وارتفاع 3 الي 6 متر حاظت مي شود.

قلعه گارني يكي از شواهد فرهنگي قرون متمادي ارمنستان قبل از ميلاد به حساب مي آيد. اهميت هنري و علمي آثار باستاني گارين از قالب حوزه فرهنگ ملي فراتر مي رود. سطح عالي هنر معماري و بناي مجسمه هاي گارني اتفاقي نيست .. ارمنستان قبل از ميلاد معماري پيشرفته خاص خود را داشت .[10]

بررسی وضعیت مسلمانان ارمنستان

رد پاي فرهنگ و تمدن ايراني – شيعي در ارمنستان

 در دوران تسلط صفويه و قاجاريه، کاخ ها و باغ هاي زيبايي توسط سرداران ساخته مي شد. اين باغ ها با گل هاي بسيار زيبايي تزئين مي شدند که به شهر، طراوت و زيبايي مي بخشيدند.

بر اساس مدارک موجود در موزه ها و اسناد ملي ارمنستان، در شهر ايروان حدود 7-8 مسجد و تعدادي بناي اسلامي و مذهبي توسط مسلمانان عمدتاً شيعي مذهب احداث شده است که اکثر آنها به دليل شرايط ناشي از تغيير و تحولات سياسي و نظام هاي دولتي، بعد از الحاق ارمنستان به روسيه، مورد بي توجهي و يا تخريب کامل قرار گرفته، از بين رفته اند . در سفرنامه مادام دلانوا، تصويري از يک مسجد در شهر ايروان ديده مي شود که مسجد جامع نبوده و خود دليل روشني است بر وجود مساجد ديگر در اين شهر (همان، ص4). در بين اين مساجد و بناها، فقط يک مسجد به نام «مسجد جامع ايروان» و يا «مسجد کبود» که بعضاً به مسجد خاني نيز مشهور است، باقي مانده است؛ اما مساجد ديگري همچون مسجد تپه باش (تأسيس 1678ميلادي) مسجد جعفر (تأسيس 1898ميلادي) و مسجد سرتپه متعلق به قرن هجدهم ميلادي و ديگر بناهاي اسلامي به کلي ويران شدند و متأسفانه از جزئيات آنها اطلاعاتي در دست نيست.

مساجد ساخته شده توسط ايرانيان، يادآور تاريخ طولاني همزيستي مسالمت آميز مسلمانان و ارامنه و تلاش ايرانيان در توسعه ي فرهنگ و تمدن در آن خطه بوده است. مساجد ساخته شده از اماکن تاريخي اين شهر محسوب مي شوند. با شکوه ترين آنها، مسجد حسين علي خان است. اين مسجد نه تنها ميعادگاه عبادت مسلمانان ساکن در ارمنستان، بلکه به جاذبه اي کم نظير از نظر توريستي تبديل گشته، همواره مورد توجه جهانگردان علاقه مند به معماري ايراني اسلامي است. [11]

مسجد كبودايروان

مسجد كبود (جامع) ايروان در زميني به مساحت 7000 مترمربع در سال 1765 ميلادي ( 1144 ه – ش ) توسط حسين علي خان، والي وقت شهر ايروان بنا شد. مسجد كبود داراي مناره اي به ارتفاع 24 متر در جنوب شرقي ، 28 حجره در دو ضلع شرقي و غربي ، يك كتابخانه در ضلع شمالي، شبستان اصلي و يك گنبد در ضلع جنوبي و حياط داخل مي باشد. اين مسجد از زمان ساخت تا شروع جنگ جهاني اول در سال 1914 ميلادي ( 1293 ) فعال بوده و با برقراري نظام كمونيستي در منطقه، به حالت متروكه درآمد ، متعاقبآ طي سالهاي جنگ جهاني دوم ، بخشي از آن بعنوان موزه تاريخ و موزه طبيعي ايروان مورد استفاده قرار گرفت و نهايتآ تا سال 1995 ( 1374 ه .ش ) در حكم محل نگهداري اموال موزه را داشته است. پس از استقلال جمهوري ارمنستان، طي قرارداد منعقده در اكتبر 1995 ميلادي ( مهر 1374 ه – ش ) بين دولت های جمهوري اسلامي ايران و ارمنستان، مرمت و بازسازي آن با نظارت كارشناسان ميراث فرهنگي دو كشور، با هزينه بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي ايران آغاز گرديد . هم اكنون مسجد كبود ايروان با معماري زيباي شرقي، تبديل به بنائي زيبا در مركز شهر ايروان گرديده و به عنوان يك بناي تاريخي، بيش ار پيش موجب غناي تمدن كهن منطقه و اسلام مي درخشد. كليه مسلمانان بويژه ايرانيهاي مقيم ، مراسمهاي ديني و مذهبي، ادعيه و نماز جماعت در شب هاي جمعه در اين مكان مقدس برگزار مي گردد. همچنين در ايام محرم و ماه مبارك رمضان به عزاداري و اطعام مي پردازند. در حال حاضر توليت و اداره آن به عهده هيئت امناي مسجد، رايزني فرهنگي و نمايندگي جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان مي باشد.[12]

مراکز اسلامی ارمنستان

مهمترین مرکز اسلامی در ارمنستان عبارت است از : انجمن اسلامی « السلام » در شهر « ایروان » پایتخت این کشور، مسجد « کبود(جامع » ایروان) در سال 1766 میلادی، توسط « حسین علی خان »،  والی شهر « ایروان » تاسیس شد که پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از هشت مسجد ارمنستان محسوب می شد، مسجد « زیتون » و مسجد  » الفرقان » در شهر « ایروان ».

از مراکز دینی مسلمانان و مساجد بزرگ ديگري که در شهر ایروان ساخته شدند، «مسجد حاجي نوروز» و «علي بيگي» را مي توان نام برد؛ همچنين مسجد «زال خان» نيز قابل اشاره است. گرچه اين مسجد کوچک تر از مسجد جامع بوده است، ولي طرز تزئينات و سبک ساخت آن شباهت بسياري به مسجد جامع شهر داشته است که آن را «مسجد شهري» هم مي ناميدند؛ زيرا در منطقه ي مرکز شهر قرار داشته است. بر سردر ورودي آن، سال ساخت آن، يعني سال 1098 هجري قمري مطابق با 1687 ميلادي نوشته شده بود که توسط لينچ (Linch) خوانده شده است (شاه عزيز، همان، ص201). مسجدي نيز توسط عثماني ها توسط رجب پاشا در سال 1827 ميلادي ساخته شد که بعد از تسلط روس ها بر اين منطقه، آن را به کليساي روسي تبديل کردند و تا به امروز به همين صورت باقي است. در قسمت شرقي اين مسجد، مسجد عباس ميرزا جامي قرار داشته است که داخل آن در زير گنبد، با آجرهاي درخشان بر اساس سبک معماري و سليقه ي ايراني، تزئين شده بود. غير از آنچه ذکر شد، مسجد «حاجي امام وردي» و «حاجي جعفر بيگي» دو مسجد کوچک بودند که در منطقه ي «دمير بولاق» قرار داشتند. [14]

قوم خزر

 خزر نام مردمانی وابسته به گروه نژادی التایی است  که از حدود سده 6 تا 10م-4ق- بر دشتهای میان نواحی پایین دست رودخانه ولگا تا کرانه شرقی دریای سیاه و نواحی شمال قفقاز فرمانروایی داشتند. در روایت های تورات امده است که نسب خزران به یافث بن نوح می رسد.ایرانیان در روزگار ساسانیان ، این همسایگان تازه از راه رسیده را « خیون » می نامیدند.

خزر ها در جنگ میان  شاپور دوم و رومیان متحد  رومیان بودند.در سده ششم میلادی خاقان ترکان غربی ، در اتحاد با خزر ها و بیزانس به مرز های ساسانیان تاخت و تا نواحی هرات پیش راند.در سده هفتم نیز  خزر ها از در بند عبور کردند و 40000 سپاهی در اختیار بیزانس قرار دادند  و در خاک ساسانیان پیشروی کردند. پس از سقوط ساسانیان ، سپاه عرب  در سال 643 به قفقاز رسید و با خزران روبرو شد . خزران بر اعراب چیره شدند و سردار عرب عبد الرحمان در جنگ کشته شد.

نبرد اعراب با خزران بیش از 100 سال ادامه داشت. اما انها نتوانستند هیچگاه از از این سد بگذرند. سپاهیان عرب اگر بر خزران چیره می شدند و از دربند می گذشتند، راه انان به سوی سرزمین های اروپای شرقی گشوده می شد و انان می توانستند محاصره امپراتوری بیزانس را کامل کنند.

…در سده هشتم میلادی  امپراتور بیزانس با دختر خاقان خزر  ازدواج کرد و فزرند انها ، لئوی خزری بر تخت امپراتوری بیزانس نشست0.اما حاکم اموی ارمنیه ، مروان بن محمد، با سپاهی پر شمار به سرزمین خزرها حمله کرد و پس از تصرف شهر های انها و کشتار فراوان  خاقان خزران شکست خورد  و با پذیرش اسلام  با مروان مصالحه کرد.

برگرفته از جلد 22 دایره المعارف بزرگ اسلامی

حکایت دوازدهم : خزران و عباسیان

پس از برافتادن امویان و روی کار امدن عباسیان ، در گیری میان خزران و اعراب همچنان ادامه داشت. در سده هشتم برای کمک به بر قراری صلح قرار بر این شد تا دختر خاقان خزران به عقدفضل بن یحیی برمکی ، وزیر هارون الرشید ، خلیفه عباسی در اید ، اما دختر خاقان در میانه  راه بطرز مشکوکی کشته شد و جنگ دوباره در گرفت.خاقان وارد قلمرو مسلملنان شد و 100هزار تن را به اسارت گرفت.البته طبری  روایت دیگری دارد:  او می گوید  والی ارمنستان  با مسیحیان بد رفتاری می کرد و انها از خزر ها کمک خواستند و بر ضد والی قیام کردند. به نوشته مسعودی  خزران به روزگار هارون الرشید به دین یهودی درامدند .

 در سده 9م/3ق روسها بر بخش مهمی از سرزمین های خزرها چیرگی یافتند و شهر کیف و دیگر شهر های خزران همچون سمندر، دربند،بلغارو اتل را تسخیر کردند و دولت خزر ها را بر انداختند. پس از ان خزر ها در میان مردمان همسایه خود مستحیل گشتندو اثری از انان جز نام بر جا نماند.

درس تاریخ! ارمنستان در سال 300 مسحیت را بعنوان دین رسمی پذیرفت  تا استقلال خود را از دو امپراتوری پارس و بیزانس تحکیم بخشد.

 -رم ده سال بعد مسیحیت را بعنوان دین رسمی پذیرفت تا سیمان بهم پیوستگی امپراتوری باشد.

ش-ساسانیان نیزچنین کردند و برای تحکیم ایین زرتشت پیروان ادیان دیگر را سرکوب کردند.د- در فرانسه  « گلها » مسیحی شدند تا از شبکه اجتماعی کلیسا سود ببرند ، کاری که تمامی قبایل ترک اسیای مرکزی پس از تصرف ایران انجام دادند –بویژه از مشایخ صوفیه.

سوال : نقش قدرت سیاسی  عرفی در بکاری گیری ابزاری دین در تاریخ چیست؟

حکایت سیزدهم ارمنستان و  قبایل ترک: سلجوقیان ،ترکمن ها و عثمانی ها

آناتولی از دوران قدیم، خانه مردمان گوناگونی بود.حضور کلنی های یونانی باعث گسترش فرهنگ و زبان یونانی و هلنی شد. اما در شرق اناتولی اغلب مردمان در روستا هایشان بهمان زبان مادریشان ارمنی و یا اشوری- نزدیک به ارامی- سخن می گفتند.سیاست سختگیرانه بیزانس کسانی که به فرقه مسیحی (غیر ارتودوکس) گرایش داشتند را آزار می‌داد این  سیاست موجب کاهش گرایش به فرهنگ یونانی درشد. حکومت  بیزانس پیوسته گروه‌های بزرگی از مردم را برای یکسان سازی مذهبی و زبان یونانی مهاجرت می‌داد. آن‌ها همچنین کوشش می‌کردند تا تعداد زیادی از ارمنیها را  در جامعه خود جذب کنند .در نتیجه در قرن یازدهم میلادی، اشراف ارمنی از سرزمینهای خود کوچ و به غرب آناتولی مهاجرت کردند. نتیجه غیرقابل پیش‌بینی این رفتار، از دست رفتن فرماندهی نظامی محلی در مرزهای شرقی بود که راه را برای مهاجمان ترک باز کرد. در اوایل قرن یازدهم جنگ با ترکها، موجب کشته شدن بسیاری از مردمان بومی شد و بسیاری از مردم هم به غلامی و بردگی گرفته شدند. با خالی شدن این نواحی از سکنه، قبایل ترک به این نواحی کوچ کردند.و مردم منطقه هم کم کم به دلایل گوناگون-از جمله حفظ اموالشان- به  دین حاکم تن در دادند. سلجوقیان، خوارزمشاهیان،مغول ها ،تیموریان ، ترکمنان از  راه می رسیدند.